محل تبلیغات شما



باسلام همیشه خود را درآینه مشاهده می کنیم.به هر دلیلی جلوی آینه می رویم گاهی برای شانه کردن موهاو گاهی برای خشک کردن صورت .به یک دلیل موجع جلویی آینه می رویم .اما شاید پیش خودتان بگوید خوب آینه رفتن چه ربطی به نوشتن دارد.بستگی به حال شما دارد .که ناراحتین یاشاد .یا درمیان این دوتا حس ویا هیچ حسی فقط درآینه به خود نگاه می کنید و یک دفعه مثل برق گرفت ها ویا مثل یک رویایی آرام مطلبی به ذهن تان می رسد .و به راحتی همان مطلب یک ویادوخطی ویا شاید یک کلمه چند
انگار در خیال من جان داشت ؛ انگار در خیالم همیشه بامن بود در دوران کودکی ودر دوران نوجوانی وجوانی همیشه با من بود ؛گاهی همانند خیال در فکر وذهنم و گاهی همانند رویا در خوابم میامد و خطر ها را به من الهام میکرد ونمیگذاشت من به دردسر دچارشوم ؛گاهی خوشحال بودم که این حس دروجودم است ؛اما گاهی ترس را در وجودم را بزرگ میکرد ،نمیدانم چرا نتوانستم این حس یاغی را رام کنم تا همیشه با من باشد ، نمیدانم او کیست ؟وجنسیتش چیست؟ فقط میدانم کسی بود که در من جان داشت ؛من را
سلام به شما خوانندگان عزیز من این کانال راساختم،به خاطر این که من عاشق نویسندگی هستم .نوشتن را دوست دارم .برای ابراز احاساسات خوب وبدم،باعث می شود که چشمانم بازشود وحقایق زندگی را بهتر ببینم ودرک کنمحال از شما دوست عزیزم می خواهم بایه قلم وکاغذ افکار خوب وبدتان را بریزید روی کاغذ آخرش همان حسی دارید که من چندسالی است دروجودم رشد کرده است.پس از امروز خلوتی انتخاب کنید وشروع نوشتن بکنید.که شاید ذهن تان جوان شود .با سپاس #مرجان یوسفی اوروند شاید بگوید چه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب مربوط به حقوق و فقه و علوم اسلامی